مؤلفه­ های اخلاقی مقاومت از منظر دینی

پدیدآورحسن رحمانی تیر کلائی

نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

شماره نشریه1

کلمات کلیدی554

چکیدهانسان از درون با شیطانی روبه روست که هر لحظه ابعاد فکری و عملی او را مورد مخاطره قرار می­دهد. در حوزه اجتماعی نیز جامعه معنویت­گرا و دین­گرا در طول تاریخ با کارشکنی­های دشمنان قرار داشته است تا از پیشرفت ایمان و حیات دینی جلوگیری شود. در این بستر، انسان در حوزه فردی و اجتماعی نیازمند به خصیصه مقاومت است تا بتواند با تکیه بر خداوند و توان معنوی درونی خود، بر این کارشکنی­ها و مانع­تراشی­ها فائق آید. نگارنده در این اثر با روشی توصیفی ـ تحلیلی به دنبال تبیین مؤلفه­های اخلاقی مقاومت از منظر دینی است. در نهایت نویسنده بدین نتیجه رسیده است که انسان و جامعه مقاوم، همواره بهره­مند از حرکت در مسیر خداوند و رضای او، تکیه بر خداوند و... خواهد بود و هیچ­گاه مرعوب تهدیدات نخواهد شد و موانع نیز خللی در حوزه پیشرفتی آن به وجود نخواهد آورد.

share 2288 بازدید

مقدمه

همه حجت­های حقیقی خداوند، با مشکلات رو به رو بودند و استقامت کردند، نوح پیامبر بزرگ خدا 950 سال دعوت کرد اما جز گروه اندکى به او ایمان نیاوردند، پیوسته آزارش مى­دادند و به ­سخریه­اش مى­گرفتند. ابراهیم را به میان آتش افکندند و موسى را تهدید به مرگ نمودند و قلبش از نافرمانی­هاى قومش پر خون بود و عیسى مسیح را بعد از آزار بسیار مى­خواستند به قتل برسانند که خداوند نجاتش داد. از این روی تا بوده دنیا چنین بوده است و جز با نیروى صبر و استقامت نمى­توان بر مشکلات پیروز شد. فرعون در برابر دعوت حضرت موسى به سوى خداوند یکتا و ترک ظلم و بیدادگرى، موسى را متهم ساخت که او ساحر یا مجنون است، این نسبت که از سوى مشرکان به پیامبر اسلام نیز داده ­شد، براى مؤمنان اندک نخستین، بسیار گران بود و روح پاک پیامبر اکرم را آزرده مى­ساخت که خداوند همواره بدیشان بر استقامت در این راه تسلی داده و فرموده است تنها تو نیستى که هدف این تیرهاى زهرآگین تهمت قرار گرفته­اى اینگونه است که هیچ پیامبرى قبل از این­ها به سوى قومى فرستاده نشده مگر اینکه گفتند: او ساحر یا دیوانه است.(طباطبایی، 1388، ج11، ص141) بررسی تاریخ نشان می­دهد همواره حجت­های خداوند در طول عمر خود در برابر دشمنان یا مشکلات طاقت فرساى زندگى صبر و مقاومت به خرج دادند و هرگز در برابر این حوادث زانو نزدند و هر یک الگویى بودند از استقامت و پایمردى. توجه به این مقوله حائز اهمیت است که صبر حجت­های خداوند، تنها به ایستادگی در برابر دشمنان خلاصه نشد بلکه عرصه زندگی فردی ایشان نیز دستخوش حوادث و ابتلائات بسیاری از جانب خداوند بود که مشاهده صبر حجت­ها در این باب، حقانیت ایشان را برای پیروانشان بیش از پیش روشن می­ساخت.

قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحيح يك اشتباه فكرى مسلمانان اقدام مى‏كند و مى‏گويد: شما چنين پنداشتيد كه بدون جهاد و استقامت در راه خدا مى‏توانيد در بهشت برين جاى گيريد، آيا شما گمان كرديد داخل شدن در عمق آن سعادت‏ معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است؟ اگر چنين بود مسئله بسيار ساده بود، ولى هرگز چنين نبوده است و تا اعتقادات واقعى در ميدان عمل پياده نشود كسى بهره‏اى از آن سعادتها نخواهد برد، در اينجا است كه بايد صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بى ارزش شناخته شوند.»(مکارم­شیرازی، 1389، ج3، ص111)

1ـ استقامت و دستیابی به مقام رضای خداوند

حضرت اسماعیل در مقابل فرمان الهی به حضرت ابراهیم برای ذبح او، استقامت پیشه کرده و در مقابل امر الهی تسلیم شد؛ «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِين‏»(صافات، آیه102) پس چون پسر با او به حد كار و كوشش رسيد، گفت: اى فرزند، من مرتب در خواب مى‏بينم كه تو را سر مى‏برم پس بنگر چه نظر مى‏دهى. گفت: اى پدر، آنچه را مأمور مى‏شوى انجام ده كه به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت. جمله «پدرجان! انجام بده آنچه بدان مأمور شده­اى» اظهار رضایت اسماعیل است نسبت به سر بریدن و ذبح خودش، چیزى که هست این اظهار رضایت را به صورت امر آورد و نیز اگر گفت: «بکن آنچه را که بدان مأمور شده­اى» و نگفت: «مرا ذبح کن»، براى اشاره به این است که بفهماند: پدرش مأمور به این امر بوده و به جز اطاعت و انجام آن ماموریت چاره­اى نداشت و جمله «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِين‏»(همان) از ناحیه اسماعیل یک نحوه دل­جویى است نسبت به پدر، مى­خواهد به پدر بگوید: من از اینکه قربانى­ام کنى به هیچ وجه اظهار ترس نمى­کنم و در پاسخ چیزى نگفت که باعث ناراحتى پدر شود و از دیدن آن جسد به خون آغشته فرزندش به هیجان درآید، بلکه سخنى گفت که اندوهش پس از دیدن آن منظره کاسته شود و این کلام خود را که یک دنیا صفا در آن بود با قید «إن شاء الله» مقید کرد تا صفاى بیشترى پیدا کند. چون با آوردن این قید معناى کلامش چنین مى­شود: من اگر گفتم در این حادثه صبر مى­کنم، اتصافم به این صفت پسندیده از خودم نیست و زمام امرم به دست خودمنیست، بلکه هر چه دارم از مواهبى است که خدا به من ارزانى داشته و از منتهایى است که خدا بر من نهاده. اگر او بخواهد من داراى چنین صبرى خواهم شد و او مى­تواند نخواهد و این صبر را از من بگیرد.(طبرسی، 1412، ج16، ص154)

مشهورترين قهرمان صبر در تاريخ بشر كه همه جا نامش با صبر همراه است، حضرت ايوب است. صبر ايوب‏، عبارت بوده است از اينكه آن حضرت دچار بيمارى سختى مى‏شود و در همان اثنا همسرش و فرزندانش را نيز از دست مى‏دهد. داستان گرفتار آمدن ايوب به انواع بليت و صبر ايوب‏ شهرت فراوان دارد تا جايى كه ايوب به عنوان قهرمان بردبارى و شكيبايى شناخته شده است. اما داستان آن حضرت آكنده از اسرائيليات است، به حدى كه نمى‏گذارد سيماى اصيل داستان زندگى ايوب ديده شود.(قرضاوی، 1387، ص127) ياد ايوب همواره قرين شكيبايى و بردبارى است؛ زيرا وى اگر شكيباترين پيامبر نباشد، از جمله شكيباترين پيامبران است؛ چراكه وى درباره خانواده و جسم و مال خويش به سختى مورد آزمايش الهى قرار گرفت، امّا از خود نمونه برترى از بندگى راستين الهى بر جاى نهاد و همواره بر بلايا بردبار باقى ماند چنانكه مردم همواره مى‏گويند: «صبرى همچون صبر ايوب‏» آنگاه خداوند متعال در قرآن كريم نيز ايّوب را ستوده و فرموده است: «إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»(بیومی، 1388، ص183).

حضرت یعقوب یکی دیگر از حجج الهی است که یکی از موارد بارز صبر در زندگی ایشان، صبر وی در فراق پسرش یوسف بود. برادران یوسف پس از آنکه از روی حسادت وی را به چاه انداختند، پیراهنش را با خون دروغین آوردند، حضرت یعقوب به عنوان حجت راستین خداوند در برابر این ابتلاء دشوار پاسخ داد که چنین نیست بلکه دل­هاى شما کارى بزرگ را در نظرتان نیکو جلوه نموده، صبرى نیکو باید و خداست که در این باب از او کمک باید خواست. توصیف صبر با لفظ «جمیل» زیبا براى این است که ممکن است صبر جمیل و شایسته نباشد و وقتی صبر جمیل است که براى رضاى خدا باشد. طبق قولى دیگر مقصود صبرى است که شکوه و بیتابى همراه آن نباشد. طبق یک ترکیب، صبر در اینجا مرفوع آمده چون معنا اینست که «فشأنى صبر جمیل»؛ کار من صبر جمیل است و آنچه عقیده دارم صبر جمیل است.(طباطبایی، 1388، ج17، ص230)

2ـ استقامت و ثبات در اراده

انسان از توان ارادی گسترده­ای برخوردار است و با تکیه بر ظرفیت عمیق و وسیع خدادادی خود می­تواند راه­های بسیاری را طی نموده و به کمالات انبوهی دست یابد. هرگاه انسان به عزم و اراده خود قوت بخشید، مسیرهای دشوار را با سهولت طی کرد و عقبات و دشواری­های راه نتوانست او را از پای درآورد. از دیگر جنبه­های عقلایی جهت کنترل یا ممانعت از شکل­گیری بداندیشی، اراده انسان است که او تن به ضعف نداده و قلب و تفکر خود را به توهمات و طرح­ریزی­های نگرشی شیطان نسپارد. صحنه دنیا، صحنه حوادث و ابتلائات انسان است تا جایی که آیات شریفه انسان را خلق شده در این محنت­ها دانسته است؛ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَد»(بلد، آیه4) همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم. اگر انسان در این میدان صبر نداشته و نتواند اراده قوی داشته باشد لاجرم شکسته خواهد شد و در این زمان است که انواع ظنون سوء نسبت به خداوند، خود، دیگران و جهان پیرامون به او هجوم آورده و حلقه­های ناامیدی و یأس پس از دیگری او را احاطه خواهد کرد و انتهای این مسیر چیزی جز نابودی نخواهد بود؛ «ادامه در كج­روى و اصرار در لجاجت و بدبينى‏، اثرش اين است كه روح و روان آدمى را به شكل خود در مى‏آورند و آن را همانند آئينه كج و معوجى مى‏كنند كه قيافه همه چيز را كج و معوج نشان مى‏دهد. تجربه اين حقيقت را ثابت كرده است كه افراد بدكار و گناه­كار در آغاز از كار خود احساس ناراحتى مى‏كنند، اما تدريجاً به آن خو گرفته و شايد روزى فرا رسد كه اعمال زشت خود را واجب و لازم بشمرند و به تعبير ديگر اين يكى از مجازات­هاى اصرار و پافشارى در گناه و مخالفت با حق است كه دامان گناه­كاران لجوج را مى‏گيرد.»(مکارم­شیرازی، همان، ج5، ص190) علاوه بر این جامعه نیز به سبب این وادادگی و اراده افراد در کنترل بدبینی خود به نوعی رکود و از هم گسیختگی دچار خواهد شد؛ «افرادى لجوج، بهانه‏جو و ايرادگير و كارشكن، هر كار مثبتى را با وصله‏هاى نامناسبى تحقير كرده و بد جلوه مى‏دهند تا هم مردم را در انجام كارهاى نيك دل­سرد سازند و هم تخم بدبينى‏ و سوء­ظن را در افكار بپاشند و به اين وسيله چرخ­هاى فعاليت­هاى مفيد و سازنده در اجتماع از كار بيفتد.»(همان، ج8، ص56) از این روی اراده و صبر انسان در جای­جای زندگی می­تواند آثار سازنده و جلوه­های دل­نشینی را در حیات فردی و اجتماعی بیافریند همان­طور که خداوند متعال نبی خود را به صبر جمیل در مقابله با حوادث و عدم بدبینی به این ابتلائات و اراده خداوند دستور داده که از آثار این نوع صبر، فائق آمدن بر افکار منفی است؛ «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلا»(معارج، آیه5) پس صبر كن صبرى نيكو، صبرى كه در كنارش جزع و ناخشنودى نباشد.

در همه کتاب­های آسمانی و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان (علیهم­السلام) با تأکیدهای فراوانی، به صبر و استقامت سفارش شده است، به طوری که آن را اکسیر اعظم و کیمیای کلیدی مشکلات دانسته­اند و ضد آن عجز و ضعف و سست عنصری را موجب انحرافات و بدبختی­های ویرانگر می­دانند. صبر و استقامت از مفاهیم بسیار مهمی است که در سرلوحه دستورهای سرنوشت ساز قرآن قرار گرفته است، در حدی که پاداش صابران، صلوات و درودهای پی در پی خداوند معرفی شده و آنها به عنوان هدایت­یافتگان نامیده شده­اند. لقمان (علیه­السلام) در بسیاری از حکمت­هایش، مسأله صبر و استقامت را مطرح کرده و از انسان­ها خواسته که از این نیروی استوار و پرتوان معنوی کمال استفاده را بکنند و در پرتو آن به کمالات عالی در همه عرصه­ها و جنبه­ها نایل شوند، از جمله در آیه مورد بحث، فرزندش را به استقامت در برابر حوادث تلخ روزگار و مصایب شکننده، دعوت نموده و تذکر می­دهد که مسأله صبر و استقامت، بسیار بسیار مهم است که هرگز نباید آن را در زندگی فراموش کرد. و ممکن است جمله «من عزم الامور» اشاره به این باشد که صبر و استقامت نیاز به عزم و جزم، و اراده قاطع و محکم دارد و بدون آن، انسان نمی­تواند به موهبت صبر و استقامت برسد، چنان که اهل لغت، صبر را به مفهوم عزم و اراده و تصمیم قوی برای انجام کار معنی کرده­اند؛ «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْم الْأُمُورِ»(لقمان، آیه17) ای فرزند عزیزم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و (بر این کار از مردم نادان) هر آزار بینی صبر پیش گیر که این نشانه‌ای از عزم ثابت (مردم بلند همّت) در امور عالم است.

قرآن کریم صبر را از مقدمات رسیدن به مقام پیشوایی شمرده و انسان را در مقام قرب الهی تا جایی بالا می‌برد که شایستگی امامت بر مردم را پیدا می‌کند که خود دلیلی آشکار بر ارزش والای صبر در راه خداست.(صادقی­تهرانی، 1388، ج23، ص301) انسان­ها در زندگی خود با افکار و عقاید گوناگونی، موافق یا مخالف برخورد می‌کنند که به لحاظ اهمیت، انسان را به موضع‌گیری‌های متفاوتی وادار می‌کند؛ لذا قرآن کریم به مؤمنان سفارش می‌کند که برای مقابله با عقاید باطل و رفتار خشونت‌آمیز دشمنان اسلام، صبر پیشه کنند و به بهترین وجه به مقابله با آنها برخیزند.(سبزواری­نجفی، 1414، ج1، ص485)

3ـ استقامت و افزایش تکیه به خداوند متعال

زندگي انسان در دنيا آميخته با مشكلات و تعارض‌هاي فراواني است. اگر انسان در برابر آن‌ها بايستد و صبر و مقاومت داشته باشد، حتماً پيروز خواهد شد و اگر نا‌شكيبايي كند و در برابر حوادث ناگوار زانو بزند، هيچ‌گاه به مقصد نخواهد رسيد. از این روی در منابع ديني، صبر و پيروزي قرين هم شمرده‌ شده‌اند.(تمیمی­آمدی، 1384، ص346) کسی که در زمینه تبلیغ دین، قدم برمی­دارد باید ملتفت این امر باشد که سختی­ها و دشواری­ها جزئی از حیات شخصی و هدفی است که او دنبال می­کند، خصوصاً اینکه عرصه دین، جای دشواری­های انبوه­تری است و استقامت را می­طلبد، از همین روی اگر مبلغ نتواند با تصحیح شناخت خود به صبر برسد، از نیمه راه درجا خواهد زد. یوسف(ع) فرزند یعقوب نبی(ع) که در کودکی مورد حسد برادران خود قرار گرفت و با بی‌رحمی او را در چاه انداختند، سپس به بهایی اندک فروختند و در مصر نیز به دلیل ردّ درخواست نامشروع همسر عزیز مصر و دیگر زنان مصری، سال­ها به زندان افتاد، اما در برابر همه‌ این مصائب صبر پیشه کرد و بر خدا توکل نمود.(حسینی­همدانی، 1387، ج9، ص9)

خداوند صبر را عامل افزايش توانايي و نيروي مقابله با سختي‌ها مي‌داند. به اعتقاد برخي از مفسران، هيچ‌يك از فضايل انساني به اين اندازه مورد تأكيد قرار نگرفته است. اين نشان مي‌دهد كه قرآن براي اين فضيلت اخلاقي و عملي اهميت فراواني قائل است و آن را عصاره همه فضيلت‌ها و خميرمايه همه سعادت‌ها و ابزار رسيدن به هرگونه خوشبختي و سعادت مي‌داند. اگر انسان و خانواده ويژگي اخلاقي صبر را نداشته باشد و به آن عمل نكند، هرگز به خوشبختي و سعادت نخواهد رسيد و كارآمد نخواهد بود.(مکارم­شیرازی، 1386، ج2، ص446) در حقیقت صبر یکی از ارکان مقاومت بوده و تأثیرگذاری در آن، به میزانی است که عملاً مقاومتی بدون صبر میسر نخواهد بود، لذا هرجا که صبر محقق گردد، استقامت نیز شکل گرفته است، از همین روی بوده که نگارنده بین صبر و استقامت تلازمی دائمی قائل است.

تکیه­زدن بر این امور واهی سبب می­شود انسان از چیستی هستی غافل شده و قاعده اساسی صبر تا وصول به موفقیت را به فراموشی بسپارد، در این زمان است که با ریشه دواندن بیش از پیش بدبینی در وجود او، یأس و بی­صبری نیز وجود او را احاطه خواهد نمود و با این حال، قدم­های او روی موفقیت را نخواهند دید؛ «شكيبايى و پايدارى، يعنى انسان چنين اعتقاد پيدا كند كه براى پيروز شدن حق بر باطل، هرچه را دوست دارد فدا كند و همان‏گونه كه حق با محو باطل پيروز مى‏شود با كشف باطل و معرّفى آن به مردم نيز پيروز مى‏شود. براى رسيدن به هر هدفى، صبر و شكيبايى ضرورى و لازم است؛ ازاين‏رو، هيچ کس به پيروزى نمى‏رسد، مگر از طريق صبر و پايدارى و به هر اندازه كه سختى‏ها و رنج‏ها را تحمل كند، به همان اندازه موفقيت‏ و پيروزى به دست خواهد آورد و با اين بيان، رمز سخن خداوند را پيدا مى‏كنيم كه مى‏گويد: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»(بقره، آیه155) صابران را مژده دهيد و نيز مى‏گويد: «وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ»(قصص، آیه80) آن را دريافت نمى‏كند مگر صابران.(مغنیه، 1417، ج3، ص537)

فشار رواني، اولين نتيجه بي‌صبري در برابر فشارهاست. فرد صبور مي‌تواند با تکیه به خداوند و صبر در مقابل حوادث پيش‌آمده، موفقيت و كارآمدي خانواده را حفظ كند درحالی‌که واكنش فوري و بدون انديشه در برابر رفتارهاي نامناسب ديگران سبب پشيماني مي‌شود اما صبر به فرد امكان مي‌دهد در زمان مناسب، رفتار و واكنش مناسب و متناسب با رفتار فرد خطاكار را از خود نشان دهد. خداوند متعال به داوود وحى فرمود: اى داوود! من پنج چيز را در پنج چيز قراردادم، اما مردم آن‌ها را در پنج چيز ديگر می‌جویند؛ از اين رو آن‌ها را نمی‌یابند... آسايش را در بهشت قراردادم، اما آن‌ها آسودگى را در دنيا می‌جویند از اين رو آن را نمی‌یابند.(مجلسی، 1390، ج45، ص32) تنها کسانی از میان موانع و مشکلات، سلامت به مقصد می‌رسند که با صبر، به قضای الهی راضی شده و تمایلات نفسانی را حبس نموده و تسلیم امر خداوند گشتند. مصائب گوناگون آنان را از شکر، اطاعت و عبادت خداوند باز‌ نداشته و با وجود تمام مشکلات، خود را به انجام وظایف الهی وادار سازند(بلاغی­نجفی، 1414، ج1، ص141). بنابراین، صبر و استقامت در نظام اخلاقی، از جایگاه محوری برخوردار است؛ چراکه حقیقت دنیا با دشواری و ابتلاء آمیخته است و انسان اگر در برابر این حوادثه راهی جز صبر را انتخاب کند نه تنها به فشار بیشتری خواهد افتاد بلکه داشته­های معنوی خود را برباد خواهد دید؛ چراکه جزع و فزع و مخالفت با مقدرات، بسان شنا در مسیری غیر از جریان آب است و این امر جز دشواری چیزی دیگر را برای صاحبش به دنبال خواهد داشت.

4ـ استقامت و دستیابی به روحیه جهادی

تلاش­محوری و جهادی­زیستن، از خصیصه­های لازم حیات الهی است؛ انسانی که به درک درستی از چیستی زندگی و ارزش­های حاکم بر آن رسیده، زمانی را فوت نمی­کند و متوجه این حقیقت است که انسان در دار دنیا، چندان فرصت رفاه­طلبی و خوشگذاری ندارد و اگر جهادگونه زیست نکند، نمی­تواند به ترقی، رشد و کمال دست یابد؛ از همین روی خداوند متعال در خصوص روحیه جهادگونه اهل ایمان افزوده است؛ «لايستاذنک الذين يومنون بالله واليوم الاخر ان يجاهدوا باموالهم و انفسهم و الله عليم بالمتقين انما يستاذنک الذين لايومنون بالله واليوم الاخر و ارتابت قلوبهم فهم في ريبهم يترددون»(توبه، آیات 44و45) آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند از تو براى بازايستادن از جهاد با اموال و جان‏هايشان اجازه نمى‏خواهند و خدا به پرواپيشگان داناست. فقط كسانى از تو اجازه ترك جهاد مى‏خواهند كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دل‏هايشان دچار ترديد است و همواره در ترديدشان سرگردانند. علامه طباطبايي در تفسير آيات فوق در وصف جهاد کنندگان در راه خدا چنين مي­نويسد: «جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ايمان واقعي و دروني به خدا و روز جزاست؛ چون چنين ايماني آدمي را به تقوا وا مي­دارد و مؤمن، به خاطر داشتن چنين ايماني نسبت به وجوب جهاد بصيرتي به دست مي­آورد و همين بصيرت نمي­گذارد که در امر جهاد تثاقل و کاهلي کند تا چه رسد به اين که از ولي امر خود اجازه تخلف و معافيت از جهاد بخواهد.

به خلاف منافق که او به خاطر نداشتن ايمان به خدا و روز جزا داراي چنين تقوايي نگشته، دلش همواره در تزلزل و ترديد است و در نتيجه، در مواقف دشواري که پاي جان و مال در ميان است دلش مي­خواهد به هر وسيله ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد و براي اينکه از رسوايي خود نيز جلوگيري به عمل آورده باشد و صورت قانوني بدان بدهد از ولي امرش درخواست معافيت مي­کند.»(طباطبایی، همان، ج9، ص388) انسان دارای حیات الهی، از خداوند برای تلاش هرچه بیشتر در امورات خود، قوت و نیرو مسألت می­کند. تلاش اهل ایمان با تلاش مادیون دارای تفاوت راهبردی است و آنان در هر کدام از شئون کوشش کنندگی خود، ارزش های حقیقی زندگی را مورد نظر خود قرار می­دهند و حقیقت امر، چیزی جز این نمی­تواند باشد؛ چراکه تلاشمند زیستن کارکرد حقیقی درک معنوی از بایسته­ها و ارزش­های زندگی است؛ «اهل تقوا با توجه به يقينى كه نسبت به آخرت دارند، هر سخنى كه مى‏خواهند به زبان بياورند، هر نگاهى كه مى‏خواهند داشته باشند، هر كلامى كه مى‏خواهند بشنوند، به هر كار اقتصادى كه مى‏خواهند وارد شوند، هر ارتباطى كه مى‏خواهند برقرار كنند، هر تصميمى كه مى‏خواهند نسبت به خود و خانواده خود و جامعه بگيرند و خلاصه هر قدمى كه مى‏خواهند بردارند، همه و همه را با ياد آخرت و توجه حساب، كتاب، ميزان، صراط، بهشت، دوزخ و آخرت تنظيم مى‏نمايند.»(انصاریان، 1385، ج1، ص242) زمانی که زندگی مطابق با چیستی خود درک گردد، انسان تلاش و توان خود را در مسیری به کار خواهد گرفت که بیشترین ثمره و انعکاس را به دنبال داشته باشد و از خداوند مسألت می­نماید که از مصروف شدن قوا و توان او در مسیری غیر از این جلوگیری نماید؛ «وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْكَ بِغَيْرِك»(صحیفه­سجادیه، دعای36) و ما را از خود به ديگرى مشغول مدار.

نتیجه­گیری

اخلاق حوزه گسترده­ای از حیات انسان را تحت پوشش خود قرار می­دهد و همین امر سبب شده که آثار آن نیز دارای توسعه در زندگی بشری باشد. از همسوترین مؤلفه­های اخلاقی مقاومت، اموری بوده که نقش مستقیمی در کمال رفتاری انسان داشته که از آن جمله دستیابی به مقام رضای خداوند بوده و پس از آن، چنین فرد و جامعه­ای دارای ثبات اراده است و در میادین مختلف گرفتار لغزش نمی­شود، در چنین حالتی است که تکیه نمودن به خداوند و فراموشی قوای محدود بشری به اوج خود خواهد رسید و روحیه تلاش و جهاد، جایگزین روح توانی و سستی خواهد داد. در نهایت در این تحقیق نویسنده بدین نتیجه رسیده است که انسان و جامعه مقاوم، همواره بهره­مند از حرکت در مسیر خداوند و رضای او، تکیه بر خداوند و... خواهد بود و هیچ­گاه مرعوب تهدیدات نخواهد شد و موانع نیز خللی در حوزه پیشرفتی آن به وجود نخواهد آورد.

کتابنامه

قرآن کریم

صحیفه­سجادیه

1.      انصاریان، حسین(1385) تفسير حكيم، قم، دارالعرفان.

2.      آمدی، عبدالواحد(1384) غررالحکم و دررالکلم، قم، بوستان کتاب.

3.      بلاغى نجفى، محمدجواد(1414) آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن‌، قم، بنیاد بعثت.

4.      سبزوارى نجفى، محمدبن حبیب‌الله‌(1414) ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن‌، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

5.      صادقى تهرانى، محمد(1386) الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، تهران، فرهنگ اسلامی.

6.      طباطبائی، محمد حسین(1388) المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر رضی.

7.      قرشی، سیدعلی اکبر(1377) قاموس القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

8.      مجلسی، محمدباقر(1390) بحارالانوار، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

9.      مرکز فرهنگ و معارف قرآن(1389) فرهنگ قرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

10.  مغنیه، محمدجواد(1417)کاشف، قم، بوستان کتاب.

11.  مكارم شيرازي، ناصر (1389) تفسير نمونه، قم، مدرسه امیرالمؤمنین.

12.  ــــــــــــــــــــ(1390)اخلاقدرقرآن،قم، مدرسه امیرالمؤمنین.



[1]استادیار، هیات علمی پیام نور.

مقالات مشابه

تبیین دستاوردهای اجتماعی مقاومت از منظر قرآن

نام نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

نام نویسندهخدیجه حسین‌زاده, زهرا محمدی, مریم‌السادات موسوی

تبیین دستاوردهای اجتماعی مقاومت از منظر قرآن

نام نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

نام نویسندهخدیجه حسین‌زاده, زهرا محمدی, مریم‌السادات موسوی